هم آوا

Monday, November 05, 2007

زن – مرد – معلول

این تقسیم بندی جدیدی است که من اینجا آموختم. در ایران همه سرویسهای شهری به دو دسته تقسیم می شود. که آن دو دسته هم، آنچنان به تساوی نیست. اما اینجا همه سرویسهای شهر برای سه گروه است. مردان، زنان و معلولان.
ببینید نگاه اینان را و مشکلاتی که با آن دست به گریبانند و مقایسه کنید با ایران. در ایران اگر معلول باشی و یا خدای ناکرده اتفاقی برایت افتد که از نعمت راه رفتن، دیدن، شنیدن و... محروم شوی ، بخش بزرگی از زندگی خود را از دست رفته می بینی. ولی اینجا روزی نیست که در خیابان معلولینی را نبینی که سوار بر ویلچر های موتور دار در خیابان در حال ترددند. برای حرکت آنها هیچ مانعی نیست. هیچ جوبی نیست که نتوانند از آن بگذرند. برای نابینایان امکان صدا هست و هر کجا دری و یا راهرویی ویا پله کانی باشد، بر زمین برامدگیهایی هست قابل لمس برای عصای نابینایان که مبادا در چاه افتند و یا مبادا از دری که می خواستند از آن بگذرند از سر ناتوانی عبور کنند و نیابندش.
حرمت انسانی را اینگونه پاس می دارند. آزادی معنایی دیگر دارد و برای ما که از دنیایی دیگر آمده ایم دیدن همه این امکانات چونان عذاب جهنم است. آنگاه که آزادی را می بینی و به این می اندیشی چرا ما اینگونه نیستیم. چرا زمانی که اینان به فکر آزادی ازدواج همجنسان هستند، ما هنوز حتی حق ازدواج آزادانه مردان و زنان را نیز به رسمیت نمی شناسیم. چرا اینان می توانند مهمترین شخص مملکتشان را در تالار بزرگ شهرشان هجو کنند – نه آنکه طنز- و ما اگر به تنها نقد دولتمان بپردازیم و نه حکومتمان، به جرم براندازی و تشویش اذهان عمومی محاکمه خواهیم شد.
این قصه سر دراز دارد. باقی را می گذارم تا بعد....
یه سری عکس هم از امکاناتی که تو همه خیابانها و در همه چهارراهها برای نابینایان گذاشته اند رو در اینجا می گذارم: