هم آوا

Saturday, November 03, 2007

کارنامه هم آوا -4

1- خواستم تنها به کارنامه هم آوا (1) ارجاع دهم ولی دیدم خالی از لطف نیست که یکبار دیگر همان مطلب را در این یادداشت بخوانید.

1-1- باز دوستان دور هم جمع شدند و ياد خاطره هاي دور افتادند و طبق معمول ، بحث هاي روشنفكري (به سياق دولت مرد شماره يک) از اصلاح عالم و آدم، و نتيجه اينكه اكنون كه 1) همديگر را كمتر زيارت مي كنيم و2)هيچ دولتمردي به فكر مردمانش نيست. پس ما مردمان به فكر خود باشيم و بياييم تا دوباره با ارتباطي در دنياي مجازي ، هم ارتباطمان را بيشتر كنيم و هم قدمي مثبت در راه احياي فرهنگمان برداريم.
1-2- مي گويند شركتهايي كه به دوره پايان عمر خود نزديك مي شوند يا بايد روشهاي گذشته خود را با نقد دوباره آن احيا كنند و يا به سراغ تجارتي ديگر روند. حال مي خواهيم بدانيم كه آيا مي توانيم تلاش شكست خورده گذشته( هم آوا) را جبران كنيم يا نه ؟000
فرض بر آن است كه اگر در آينده نزديك هم آوا دوباره احيا شد، اقدامات جمعي-فرهنگي نيز شدني است و اگر نه ، طرحهاي خود را به كناري گذاريم كه ما مرد اين ميدان نيستيم.

2- از آنجا که من خیلی علاقه ای به نیمه تمام گذاشتن کاری ندارم. این یادداشت را گذاشتم و دوباره به جمع بندی کاری می پردازم که باز نیمه تمام رها شد.
در نمودار زیر زایش دوباره هم اوا را می بینید. این زایش دوباره از بار اول سریعتر و ناکامتر بود. بار اول، حرکتی بود آهسته و پیوسته و بار دوم حرکتی تند و خسته. تعداد یادداشتها در بار اول در حدود 110 یادداشت و در حرکت دوم 190 یادداشت. حرکت اول ده ماه به طول انجامید و حرکت دوم پنج ماه.
حال یکی پیدا شود تحلیل کند این آمار و ارقام را.

3- ما به واقع کیستیم؟
وقتی نمودار زیر را کشیدم ناخودآگاه به یاد رفتار سیاسی مردم ایران افتادم. هر از گاهی در گاه انتخابات سیاسی می شویم، فعالیت می کنیم و پس از تخلیه انرژی به خانه باز می گردیم و می مانیم تا حرکت بعدی. اگر کمی بیشتر در این رفتار تعمق کنیم نمونه هایش را در هر کاری می بینیم. جو گیری در خونمان است و آنچنان که به بادی از جای بر می خیزیم با گذر باد بر جای می نشینیم و انتظار می کشیم بادی دیگر را.
آری ماییم. ما همان هم آوایانی هستیم که مدعی روشنفکری در جهان امروزیم. ما هم آوایانی هستیم که با هر یک از ما که به گفت و گو بنشینی دنیایی از تحلیلها و اطلاعات و معلومات سرازیر می شود ولی آنگاه که پای عمل به میان آید نتیجه چنین خواهد شد که افتاد و دانی.
بیشتر از این تند نمی روم که می دانم خواننده ای بر این یادداشت متصور نیست. تنها خواستم این یادداشت نشانه ای باشد برای هر یک ازما تا هر زمان که در فعالیت جمعی دیگری درگیر شدیم، این کارنامه را جلوی خود بگذاریم و اگر چشم به دنیایی داریم که باید با دستان ما ساخته شود، از آن درس بگیریم.