نوستالژي
براي رهايي از شهري شلوغ ، پناه مي بري به زادگاهت و آنجا نوستالژي فرا مي گيردت.ا
به آنجا رفته اي كه آرام شوي، كه ذهنت را استراحت دهي، ولي آشفته مي شوي. مثل هميشه.ا
به ياد يكي از شعرهاي گروس مي افتم:ا
دختران شهر
به روستا فكر مي كنند
دختران روستا
در آرزوي شهر مي ميرند
مردان كوچك
به آسايش مردان بزرگ فكر مي كنند
مردان بزرگ
در آرزوي آرامش مردان كوچك
مي ميرند
كدام پل
در كجاي جهان
شكسته است
كه هيچ كس به خانهاش نمي رسد
به آنجا رفته اي كه آرام شوي، كه ذهنت را استراحت دهي، ولي آشفته مي شوي. مثل هميشه.ا
به ياد يكي از شعرهاي گروس مي افتم:ا
دختران شهر
به روستا فكر مي كنند
دختران روستا
در آرزوي شهر مي ميرند
مردان كوچك
به آسايش مردان بزرگ فكر مي كنند
مردان بزرگ
در آرزوي آرامش مردان كوچك
مي ميرند
كدام پل
در كجاي جهان
شكسته است
كه هيچ كس به خانهاش نمي رسد