هم آوا

Sunday, November 05, 2006

مانور و بحثهاي حاشيه اي

1) به بهانه يادداشت محسن خواستم بحث دغدغه هم آوايان در باره امنيت ملي را بگشايم . از اينرو يادداشت زير را براي شروع بحث نوشتم. باشد كه در تعيين مصالح جمعي و شناخت منافع ملي يكديگر را ياري كنيم.

2)ما به عنوان جامعه اي انساني ، ميليونها سال است كه قواعد زندگي در دنيا را آموخته‌ايم و به نظر نمي رسد اين قواعد در طي ساليان گذشته و در حال حاضر تغيير چنداني پيدا كرده باشد. جنگ براي يافتن منابع جديد، تضمين بقا، تعامل با همسايگان و قواعدي از اين دست، همواره به شكل هاي مختلف در جوامع انساني وجود داشته است. زماني اينگونه ارتباطات و تعاملات بين قبيله‌اي، زماني بين كشوري و زماني ديگر با گسترش و پيشرفت تكنولوژي بين قاره اي شده است. از اينرو اگر تصور كنيم كه جنگ از دامن اين جهان رخت خواهد بر بست در اشتباهيم. نمونه‌هايي از اين بقاي قواعد را در حمله ساليان اخير امريكا به افغانستان و عراق، حمله عراق به ايران و كويت، در گيريهاي دائمي هندوستان و پاكستان بر سر كشمير، جنگ روسيه با مردم چچن، جنگ در سودان، درگيريهاي سياسي ايران و امارات بر سر جزاير سه‌گانه، اختلافات بين تركيه و يونان بر سر قبرس و بسياري ديگر از نمونه هاي مشابه مي توان يافت. همانطور كه مي بينيم لزوماً پيشرفته و جهان اولي بودن كشورها جلوي تمكين به چنين قواعدي را نمي گيرد.
اما نبايد از نظر دور داشت كه همواره جنگ به واسطه نوع هزينه آن كه از جنس جان انسانها است، بدترين روش حفظ منافع است. اما آيا پيشگيري از جنگ نيز بد است. آيا مسلح شدن و نشان دادن قدرت نيز بد است. در مقياس كوچكتر در جامعه شهري همواره شاهد دعواهاي خياباني هستيم. همه مي دانيم كه دعوا بد است، اما آيا مهيا بودن براي آن نيز بد است. آيا مي توان كسي را كه ورزشهاي رزمي مي آموزد به اين دليل كه ماهيت كارش به زد و خورد مربوط است، نكوهش كرد؟

3)اما در باب مانور اخير، به نظرم سه دليل را براي آن مي توان متصور بود:
3-1- نواختن كوس جنگ: با توجه به شرايط امنيتي منطقه و محاصره نظامي كشور از چهار سو و فشارهاي بين المللي و داخلي و متفق بودن دنيا در مهار ايران، اين دليل به نظرم دور از ذهن مي نمايد.
3-2- نمايش قدرت به اپوزيسيون داخلي: اگر اين دليل بتواند دليلي بر مانوري به اين اندازه باشد، همان مانور قبلي براي اين كار كافي بود و نياز به مانور موشكي و با اين وسعت احساس نمي شد. از اين رو اين دليل نيز موجه نمي نمايد.
3-3- اعلام قدرت و تلاش بازدارندگي جنگ: با توجه به شرايط موجود بين المللي و تحركات اخير نيروي دريايي امريكا در خليج فارس و تلاشهاي شوراي امنيت، به نظر مي رسد گزينه جنگ بيشتر مورد توجه طرف مقابل باشد تا ايران. با اين مقدمه تنها دليل مانور اخير، اعلام هزينه بالاي جنگ براي طرف مقابل و نشان دادن نامعلموم بودن نتيجه جنگ است.

4) اما آنچه بايد خاطر نشان كرد آن است كه همانطور كه محسن گفت ، احتمال وقوع جنگ زياد است و اگر دوستان هم آوا نيز وضع بد فعلي را به اوضاع مبهم بعد از جنگ ترجيح دهند خواهند ديد كه كارهايي مانند مانور اخير نه تنها در جهت منافع حكام بلكه در جهت منافع همگان است.

پي نوشت: در راستاي كامنتهايي كه براي يادداشت اميد گذاشته شد، به نظر نمي رسد افسوس گذشته را خوردن دواي درد ما باشد. اگر مسائل امروزمان را توانستيم حل كنيم مي توانيم به آينده اميد ببنديم ور نه آينده، درخشان تر از امروز نخواهد بود.