هم آوا و تجربه های آن
به نظر من هم آوا محیطی برای تجربه های مدنی جالبی است. نه به خاطر وبلاگ بودن اش بلکه بخاطر جمعی بودن اش. اگرچه ابهام های مهمی در پیش روی این حلقه ی کوچک جمعی وجود دارد ولی نه نتیجه که روند فراز و نشیب آن درسهای خوبی به همرا خود دارد. بنظرم اگر جمع ما را نمونه آماری کوچکی از جامعه ایرانی تلقی کنیم رفتارهای این جمع می تواند مشتی نمونه خروار باشد و آسیب شناسی آن می تواند آموزه های مفیدی برای جامعه در مقیاسی بزرگتر را بدست دهد. اگرچه همواره تعمیم دادن جز به کل خطاپذیر است ولی بی شک خالی از واقعیت های پنهان رفتاری جامعه ما نخواهد بود. اصلا قصد خوب یا بد خواندن رفتارها و تعامل ها را ندارم ولی این که ما تا چقدر با چند و چون رفتارهای گروهی و شیوه های همکاری و هماهنگی در یک فعالیت خود جوش گروهی آشنا هستیم و در تقابل با شرایط مختلف یک فعالیت گروهی که ممکن است سر زده از کل یا یک جز این گروه باشد چه کنش ها و واکنش هایی را از خود بروز می دهیم مشخص کننده میزان موفقیت ما در همدلی و هم آوایی است. بد نیست نگاهی به گذشته فعالیت وبلاگ تا چیزهایی روشن شود. زمانی با یک ایده این وبلاگ شکل می گیرد و کسی تلاش می کند تا دیگران را تشویق کند که در آن بنویسد ولی جز محدود نوشته هایی چیزی پدیدار نمی شود و عدم تعامل افراد وبلاگ را به خاموشی می برد. در دوره دوم با فعالیت مجدد وحید و احسان وبلاگ جانی دوباره می گیرد و در دوره ای دو سه ماهه وبلاگ جانی دوباره می یابد ولی دوباره این تب فروکش کرده و وبلاگ با تمام تلاشهایی که می شود خاموش می شود.یک حرکت گروهی حیات اش وابسته به حیات جز جز گروه است. اگر گروه هم آوا می خواهد زنده باشد باید جز جز آن فعال باشد.