یادداشتهای جشنواره ی فیلم-1
صحنه های خارجی
اول: " صحنه های خارجی" ساخته ی فیلمساز جوان علیرضا رسولی نژاد با هر معیاری فیلم متفاوتی است. نه این جمله هم کافی نیست. چه بسیار فیلمها که صفت متفاوت بودن را یدک می کشند. حتی آوردن صفاتی چون "فیلمی معاصر و جسورانه در باب ایران معاصر" هم برای این فیلم هیچ تصویری از آن ارائه نمی دهد. چنین صفاتی هم که به بسیار فیلمها در این سالها اطلاق شده اند، حالا با فیلم رسولی نژاد "بی معنا" می شوند. چه از جمله مضامین فیلم یکی همین بی معنا شدن هر مفهومی در زندگی روزمره ی ما در این سالهاستدوم: " صحنه های خارجی" به لحاظ مضمونی فیلمی درباره ی تناقض های زندگی ماست. تناقض هایی که همه ی عرصه های زندگی ما را در برگرفته: از خیابان تا دانشگاه، از بازار تا فرهنگ و از روزمرگی تا هرتلاشی برای گریز از این روزمرگي. اما آنچه که این فیلم را به اثری مهم تبدیل می کند یکی در ساختاری است که همپای مضمون آن پیش می رود و دیگری در شجاعت آن است در نشان دادن این که خود نیز در غرقه شدن در این فضای سرشار از تناقض جزئی از این سیستم است. رسولی نژاد نه فقط عالم و آدم معاصر ایرانی را سرخوشانه به ریشخند می گیرد، که خود و فیلمش را هم موضوع چنین حمله ای قرار می دهد. همین صداقت اوست که فیلم را هم متوازن می کند (پس از دیدن چنین فیلمی بحث از مفهوم توازن بیشتر به شوخی شبیه است!) و هم به غنای مضمونی آن می افزایدسوم: امتیاز رسولی نژاد تنها در این نیست که به گواهی فیلمش بسیار خوب فیلم دیده و از سینمای نوجوی روز خوب تاثیر گرفته بلکه بیش از آن به شناخت و دانش عمیق او از بحث ها و جریانهای فکری غالب در فضای بیست ساله ی این سرزمین برمی گردد. بی جهت نیست که با نامهایی جون جواد طباطبایی، مراد فرهادپور، میشل فوکو و ... مدام در این فیلم بازی می شودچهارم: دامنه ی ایده ها و ظرافت های فیلم فراوانند: از نطق وودی آلن در باب تناقض های زندگی ایرانی! تا تناقضات میان اعتقادات مذهبی با جلوه های مدرن زندگی، از علاقه به کتاب خوانی و فلسفه خوانی نسل معاصر تا تناقضات معماری مساجد تا وضعیت ساخت و ساز! و انبوه ایده های دیگر. فیلم نشان می دهد که ما در ایران چگونه توانستیم در عین حال که میشل فوکو بخوانیم به ساخت و ساز و دلالی هم بپردازیم
ادامه
پانوشت: این برای آنکه به وبلاگ وحید هم سربزنید
اول: " صحنه های خارجی" ساخته ی فیلمساز جوان علیرضا رسولی نژاد با هر معیاری فیلم متفاوتی است. نه این جمله هم کافی نیست. چه بسیار فیلمها که صفت متفاوت بودن را یدک می کشند. حتی آوردن صفاتی چون "فیلمی معاصر و جسورانه در باب ایران معاصر" هم برای این فیلم هیچ تصویری از آن ارائه نمی دهد. چنین صفاتی هم که به بسیار فیلمها در این سالها اطلاق شده اند، حالا با فیلم رسولی نژاد "بی معنا" می شوند. چه از جمله مضامین فیلم یکی همین بی معنا شدن هر مفهومی در زندگی روزمره ی ما در این سالهاستدوم: " صحنه های خارجی" به لحاظ مضمونی فیلمی درباره ی تناقض های زندگی ماست. تناقض هایی که همه ی عرصه های زندگی ما را در برگرفته: از خیابان تا دانشگاه، از بازار تا فرهنگ و از روزمرگی تا هرتلاشی برای گریز از این روزمرگي. اما آنچه که این فیلم را به اثری مهم تبدیل می کند یکی در ساختاری است که همپای مضمون آن پیش می رود و دیگری در شجاعت آن است در نشان دادن این که خود نیز در غرقه شدن در این فضای سرشار از تناقض جزئی از این سیستم است. رسولی نژاد نه فقط عالم و آدم معاصر ایرانی را سرخوشانه به ریشخند می گیرد، که خود و فیلمش را هم موضوع چنین حمله ای قرار می دهد. همین صداقت اوست که فیلم را هم متوازن می کند (پس از دیدن چنین فیلمی بحث از مفهوم توازن بیشتر به شوخی شبیه است!) و هم به غنای مضمونی آن می افزایدسوم: امتیاز رسولی نژاد تنها در این نیست که به گواهی فیلمش بسیار خوب فیلم دیده و از سینمای نوجوی روز خوب تاثیر گرفته بلکه بیش از آن به شناخت و دانش عمیق او از بحث ها و جریانهای فکری غالب در فضای بیست ساله ی این سرزمین برمی گردد. بی جهت نیست که با نامهایی جون جواد طباطبایی، مراد فرهادپور، میشل فوکو و ... مدام در این فیلم بازی می شودچهارم: دامنه ی ایده ها و ظرافت های فیلم فراوانند: از نطق وودی آلن در باب تناقض های زندگی ایرانی! تا تناقضات میان اعتقادات مذهبی با جلوه های مدرن زندگی، از علاقه به کتاب خوانی و فلسفه خوانی نسل معاصر تا تناقضات معماری مساجد تا وضعیت ساخت و ساز! و انبوه ایده های دیگر. فیلم نشان می دهد که ما در ایران چگونه توانستیم در عین حال که میشل فوکو بخوانیم به ساخت و ساز و دلالی هم بپردازیم
ادامه
پانوشت: این برای آنکه به وبلاگ وحید هم سربزنید