هم آوا

Monday, September 04, 2006

گلستان

به لطف تكنولوژي چند وقتي بود كه زمان‌هاي شبانه حضور در ترافيك را به خواندن گلستان مي پرداختم.ا
الف) به راستي شاهكار ادب فارسي است و جاي هزار دريغ كه از ادبيات ما رخت بسته است و جاي خود را به شرب و خمر و شاهد و ساقي و معشوق در سده هاي بعد از خود بخشيده است.ا
شايد اگر در كتابهاي درسي كتابي نيز به نام گلستان مي گذاشتند حال و روز فرهنگ عمومي كشورمان بهتر از اين بود.ا
ب) مي گويند نيازهاي انسان بر دو دسته است. نيازهاي اوليه كه زندگي بي ارضاي آن ها ممكن نيست مانند خوراك و پوشاك و سرپناه و نيازهاي ثانويه كه پس از ارضاي نيازهاي اوليه به سراغ آدم مي‌آيند مانند اخلاق و دين و ... .با اين مقدمه ، حضور گلستان در ميان مردم قديم نشان دهنده آن است كه تا چه آنان از زحمت نيازهاي اوليه خود فارغ بوده اند و شمارگان بالاي كتابهاي مربوط به تجارت و پول نشان دهنده آن‌كه ما تا چه حد به آن‌ها راغب.ا
ج) و حال بشنويم از گلستان و از بخشي كه كمتر به آن پرداخته شده است يعني سياست:ا
سرِ مار به دست دشمن كوب كه از احدي الحسنين خالي نباشد. اگر اين غالب آمد مار كشتي و گر آن، از دشمن رستي. ا
به روز معركه ايمن مشو ز خصم ضعيف
كه مغز شير برآرد چو دل ز جان برداشت
*****
نصيحت از دشمن پذيرفتن خطاست و ليكن شنيدن رواست، تا به خلاف آن كار كني كه عين صواب است.ا
حذر كن زانچه دشمن گويد آن كن
كه بر زانو زني دست تغابن
گرت راهي نمايد راست چون تير
از او برگرد و راه دست چپ گير
*****
سخن ميان دو دشمن چنان گوي كه چون دوست گردند شرم زده نشوي.ا
د) دوستاني كه مانند من كتاب را ندارند و با فايل آن مشكلشان حل مي شود ، بگويند تا برايشان فايل كتاب را بفرستم.ا