"دیرگاهی ست این چنین"
در چشم
سرزمینی نه،
ویرانه ای است
چونان خاری خلیده بر ذهن
غرور
حضوری نه،
ردی ست رنگ پریده
بر خاطراتی دور
و آزادی
مجالی نه،
سرابی ست سر به مهر
بر خیالی آشفته
دیرگاهی ست این چنین
وما
یله بر نیمکتی رو به دریا
آرامشی نه،
دلهره ی شدآمدِ روزی دیگر را
زندگی می کنیم!
تهران 21/12/83
سرزمینی نه،
ویرانه ای است
چونان خاری خلیده بر ذهن
غرور
حضوری نه،
ردی ست رنگ پریده
بر خاطراتی دور
و آزادی
مجالی نه،
سرابی ست سر به مهر
بر خیالی آشفته
دیرگاهی ست این چنین
وما
یله بر نیمکتی رو به دریا
آرامشی نه،
دلهره ی شدآمدِ روزی دیگر را
زندگی می کنیم!
تهران 21/12/83